مشارکتیهای سابق در بنبست اختلاف/ حزب اتحاد ملت راه اعتماد ملی را میرود؟
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۷۱۷۱۶۱
پس از شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات اسفند ماه 1398 فرضیههای متعددی در خصوص فروپاشیدن اتحاد و انسجام درونی جریان اصلاحات دیده میشود که نمونه آن استعفای دستهجمعی گروهی از اعضای حزب اتحاد ملت از این حزب است.
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، طی روزهای اخیر اخباری مبنی بر انشقاق در درون حزب اصلاحطلب اتحاد ملت به دبیرکلی علی شکوریراد در رسانهها منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخیراً 32 نفر از اعضای حزب اتحاد ملت در همدان با انتشار بیانیهای سرگشاده خطاب به ارکان حزب، به شکل دستهجمعی از عضویت در این تشکل سیاسی استعفا دادهاند؛ این گروه نبود استراتژی دقیق و روشن برای تغییر وضعیت موجود را از دلایل استعفای خود اعلام کردهاند.
همچنین این 32 نفر در بیانیه خود ابراز امیدواری کردهاند که این استعفانامه «در حد تلنگر و انذاری» به مسئولان حزب اتحاد جهت پرداختن به مواردی باشد که از نظر امضاکنندگان، بااهمیت است و این استعفادهندگان از اینکه نگاه مسئولان حزب به واحدهای شهرستانی و استانی خود نگاهی مبتنی بر «مناسبات قیممآبانه» است، اظهار تأسف کردهاند. گفتنی است نحوه استعفای 32 نفر از اعضای حزب اتحاد ملت، یادآور استعفای 110 از اعضای حزب اعتماد ملی در مهرماه سال 97 است.
این موضوع را از حسین نورینژاد، سخنگوی حزب اتحاد ملت جویا شدیم که حاضر به مصاحبه درباره اختلافهای پیشآمده در حزب نشد و گفت هر موضوعی که پیش آمده برای چند وقت پیش است!
کارشناسان و تحلیلگران سیاسی معتقدند که انتخابات اسفند 1398 و فقدان استراتژی مشخص از جانب اصلاحطلبان، شکاف میان جریان اصلاحات را بهشدت افزایش داده و تمامی احزاب اصلاحطلب را دستخوش اختلافات درونی کرده، حتی این کارشناسان بر این باورند که موج این اختلافات و شکاف درونجریانی به ردههای بالاتر و تأثیرگذار جریان اصلاحات رسیده و این جریان را با تغییر و تحولاتی مواجه ساخته است.
پس از شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات اسفند ماه 1398 فرضیههای متعددی در خصوص فروپاشیدن اتحاد و انسجام درونی جریان اصلاحات و به بنبست کشیده شدن ایدههای کشورداری متعلق به این جریان سیاسی مطرح شد که هرچند اصلاحطلبان مطرح مخالف این فرضیه بودند؛ اما بعدها با استعفای 32 نفر از اعضای حزب اتحاد ملت، استعفای سیدعبدالواحد موسوی لاری و محمدرضا عارف از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، چنین فرضیههایی را اثبات کرد، البته بعدها و به مرور زمان اصلاحطلبان مطرح در مصاحبهها و اظهارنظرهایشان به صورت غیرمستقیم بر صحت چنین فرضیهای تأکید کردند.
علیمحمد نمازی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی درباره وجود انشقاق درون شورای عالی سیاستگذاری، جریان اصلاحات و موج استعفاها در این جریان به خبرنگار آنا گفت: «برخی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری به سهمخواهی و اعتراض مبادرت ورزیدند و ادعا کردن را در دستورکار قرار دادند؛ لذا کمکم در درون شورا به دلیل عدم همراهی برخی اعضا، انشعاب صورت گرفت.»
استعفای 32 نفر از اعضای حزب اتحاد ملت و استعفای محمدرضا عارف و عبدالواحد موسوی لاری، ضرورت بازسازی و پوستاندازی درون این جریان سیاسی را بیش از پیش برجسته کرده است؛ زیرا کارشناسان معتقدند که اگر جریان اصلاحات در ساختار و تصمیمگیریها و خطمشیهایش بازنگری نکند، نهتنها پایگاه اجتماعی خود را از دست میدهد، بلکه بقای این جریان به خطر خواهد افتاد.
همچنین سعید نورمحمدی، عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان درباره ضرورت بازسازی و پوستاندازی جریان اصلاحات به خبرنگار آنا میگوید: «نیاز به بازسازی و بازنگری در سیاستهای کلی اصلاحطلبان مربوط به امروز نیست، بلکه حدود یک دهه این نیاز احساس میشود و با وجودی که اجتنابناپذیر بوده در برابر آن مقاومت شده است.»
بر اساس این گزارش؛ انشقاق و اختلافات این روزهای جریان اصلاحات ریشه در گذشته دارد و تنها به یکی دو سال اخیر محدود نیست، بلکه برای دست یافتن به چرایی تشدید چنین اختلافاتی باید انتخابات سال 92 و 96 را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار داد.
به دلیل اینکه ارتباط عمیقی میان ناکارآمدی دولت با جریان اصلاحات وجود دارد؛ یعنی حمایت تمامقد جریان اصلاحات از حسن روحانی در انتخابات 92 و 96 و نیز سر دادن شعارهایی که هرگز عملی نشد، قدرتطلبی و سهمخواهی اصلاحطلبان نوک تیز انتقادات را به سمت آنها نشانه برده و مردم، این جریان را مقصر مشکلات این روزهای کشور میدانند که انتخابات اسفند 98، قهر و عدم تمایل مردم با جریان اصلاحات را نشان داد.
انتهای پیام/4079/
منبع: آنا
کلیدواژه: اصلاح طلبان حزب اتحاد ملت شکست اصلاحات انتخابات اسفند جریان اصلاحات اصلاح طلبان اصلاح طلب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۷۱۷۱۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معنای استعفای مقامهای نظامی-اطلاعاتی اسرائیلی چیست؟
فرارو- صحنه سیاسی-اجتماعی اراضی اشغالی پس از شش ماه از آغاز جنگ غزه و البته رخداد تحولاتی نظیر عملیات موشکی-پهپادی گسترده ایران به عمق اراضی اشغالی و در عین حال، اوج گیری اعتراضات ضدصهیونیستی در دانشگاههای مختلف آمریکا و متعاقبا سرایت این اعتراضات به دیگر دانشگاههای جهان، با واقعیتهای تازهای مواجه شده است.
به گزارش فرارو؛ این تحولات در شرایطی رخ داده اند که در شهرهای مختلف فلسطین اشغالی نیز هنوز شاهد برگزاری اعتراضات مختلف صهیونیستها علیه دولت نتانیاهو و تقاضا برای پایان فوری جنگ غزه و بازگرداندن اسرای اسرائیلی هستیم. با این همه، در ادامه شوکهای گاه و بیگاهی که به نظام حکمرانی در اراضی اشغالی وارد میشود، به تازگی شاهد یک رویداد قابل تامل بوده ایم. ماجرا از این قرار است که سرلشکر آهارون هالیوا، رئیس بخش اطلاعات نظامی ارتش اسرائیل از سِمت خود استعفا کرده است.
استعفای فردی در جایگاه او بدون تردید با پیامها و تبعات مخربی برای رژیم اسرائیل همراه است. منابع آگاه اعلام کرده اند که آهارون هالیوا به دلیل اشتباه محاسباتی در جریان حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق و البته رخداد رویدادهایی نظیر حادثه هفتم اکتبر و برخی غافلگیریهای میدانی نظامی اسرائیل در جنگ غزه استعفا کرده است.
پس از این رویداد، یکی دیگر از مقامهای ارشد اسرائیلی به نام "یهودا فاکس"، فرمانده بخش مرکزی ارتش رژیم اشغالگر قدس نیز بنا بر آنچه رسانههای صهیونیستی اعلام کرده اند از استعفای خود به مقامهای رده بالا خبر داده و تاکید کرده که صرفا تا ماه آگوست در سِمت نظامی خود باقی خواهد ماند. در این بحبوحه، اخبار مختلفی در مورد استعفای فرماندههای تیپهای اشباح و رفائیم ارتش اسرائیل که در میدانهای جنگ غزه درگیر بودهاند نیز به گوش رسیده است.
البته که تحلیلگران بر این باورند که گستره و مقیاس استعفاها در ارتش و نهادهای اطلاعاتی اسرائیل به مراتب گستردهتر از این حرفها است. با این همه، این استعفاهای سریالی، حامل معانی قابل تاملی است که واکاوی آنها از اهمیت قابل توجهی با هدف رهگیری روندهای آتی در قالب جنگ غزه برخوردار است.
اولا، این استعفاها نشان میدهند که کارزار نظامی اسرائیل در غزه، به خوبی پیش نمیرود. در حقیقت بحرانهای پیدا و نادانستههای ما از بحران در سازوکارهای نظامی ارتش اسرائیل در جریان جنگ غزه به مراتب بیشتر از دانستههای ماست. فراموش نکنیم که صهیونیستها سیاست سانسور حداکثری را در مورد مسائل نظامی و امنیتی اتخاذ میکنند و با افشاگران در این حوزهها برخوردهای سختی صورت میگیرد.
از این رو، دومینوی استعفاهای مقامهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیلی خود از انبوهی از واقعیتها حکایت دارد که دیده نمیشوند و پالسهای قابل توجهی را از ضعف رژیم اشغالگر قدس در میدانهای جنگ غزه مخابره میکنند.
دوم اینکه بر کسی پوشیده نیست که بنیامین نتانیاهو و طیف افراطیون متحد وی در قدرت، با چالش و بحرانهای جدی مواجه هستند. این افراد تا حد زیادی افکار عمومی اراضی اشغالی و حمایت آنها از خود را از دست دادهاند. موضوعی که نمودهای عینی خود را در قالب نظرسنجیهای مختلف در عمق اراضی اشغالی به نمایش گذاشته است.
از این رو، به نظر میرسد که استعفاهای اخیر در ارتش اسرائیل را به نوعی میتوان مرتبط با جدا شدن جریانها و طیفهای معترض در ارتش و سازوکارهای اطلاعاتی ارتش اسرائیل از دولت نتانیاهو ارزیابی کرد. جریانهایی که کاملا با شیوه مهندسی و مدیریت جنگ غزه مخالف هستند و بر این باورند که نتانیاهو و تندروهای حاضر در دولت وی، در حال هدایت اسرائیل به ناکجاآباد هستند؛ و در نهایت سوم اینکه بیش از شش ماه از آغاز جنگ غزه میگذرد با این حال جنبش حماس و دیگر گروههای مقاومت فلسطینی در مواجهه و تقابل با دشمن اسرائیلی همچنان پایدار هستند. در روزهای گذشته شاهد بودیم که رزمندگان مقاومت فلسطینی در چندین نوبت به اراضی اشغالی حمله موشکی و خمپارهای کردند.
در عین حال، به تازگی در جریان آنچه رسانههای صهیونیستی کمین نیروهای مقاومت علیه نظامی اسرائیلی در نوار غزه اعلام کرده اند نیز شماری از اسرائیلیها کشته شدند و تعداد دیگری نیز مجروح شده اند. در این میان، علی رغم لفاظیهای مقامهای ارشد نظامی و اطلاعاتی اسرائیل شاهدیم که شبکه تونلهای زیرزمینی حماس همچنان فعال است و نیروهای این جنبش از طریق این شبکه تونلی علیه رژیم اشغالگر قدس دست به عملیات و اقدام میزنند. موضوعی که سبب شده تا نشریه نیویورک تایمز در یک گزارش مبسوط به این مساله اشاره کند که ادعای تسلط ارتش اسرائیل به بخشهای مختلف نوار غزه به جز رفح، چندان منطقی نیست.
این نشریه همچنین به تازگی در گزارشی به این نکته اشاره کرده که مقامهای اطلاعاتی و دولت آمریکا به اسرائیلیها توصیه کرده اند که به صورت نمایشی در جنگ غزه اعلام پیروزی کنند و سپس در پی ترور مقامهای ارشد جنبش حماس باشند. در حقیقت، حتی آمریکاییها نیز به این جمع بندی رسیده اند که اسرائیل قادر نیست در قامت یک برنده از میدانهای جنگ غزه خارج شود و تداوم جنگ، هم آبروی این رژیم را بیش از پیش به باد میدهد و هم متحدان غربی آن را بی آبرو تَر از قبل خواهد کرد.
بدون تردید مقصر اصلی و اولیه این وضعیت از نگاه بسیاری از تحلیلگران مسائل راهبردی، ناکارآمدی نهادها و دستگاههای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل و البته ژنرالها و فرماندهان ارتش اسرائیل هستند. از این رو، سطح بیکفایتی در ارتش اسرائیل به حدی رسیده که چهرههای برجسته نظامی ارتش اسرائیل در حال استعفا کردن هستند. موضوعی که نشان میدهد تا چه اندازه جو سازیهای رسانهای و تبلیغاتی رسانههای غربی با محوریت جنگ غزه و عملکرد موفق صهیونیستها در قالب آن، دروغ و به دور از واقعیت است.